امداد و بهداشت پایگاه شهدای بسیج ایرنا

من فرهاد شرف پور مربی امداد و نجات در این وبلاگ در مورد اصول کمک های اولیه ، آموزش امداد و نجات مطالبی را ارائه خواهم نمود ./.

امداد و بهداشت پایگاه شهدای بسیج ایرنا

من فرهاد شرف پور مربی امداد و نجات در این وبلاگ در مورد اصول کمک های اولیه ، آموزش امداد و نجات مطالبی را ارائه خواهم نمود ./.

Challenges of Treating

Challenges of Treating
Trauma Victims Enumerated
018510.jpg
Children who survived the earthquake that devastated the city of Bam on December 26, 2003, are seen in the picture. (IRNA File Photo)
An aid worker said incorrect perception of religious beliefs prevents treatment of patients suffering from trauma linked to natural disasters.
Farhad Sharafpour, also a paramedic, told Iran DailyÕs Azam Mohebbi that inspiring false religious beliefs such as attributing earthquake to GodÕs wrath harms treatment of quake-hit people.
He stressed that mental disorders cannot be easily treated.
ÒIn mental diseases, including depression, the patient is unaware of his illness. This is because mental diseases are rooted in the human subconscious,Ó he said.
Sharafpour pointed out that after experiencing trauma, the patient goes in a state of disbelief by denying what has happened to him.
ÒSevere depression follows the state of disbelief. It is at this stage that everything becomes meaningless and the person loses interest in life,Ó he added.
The paramedic also said the difficulty in decision-making, forgetfulness, quarreling, worrying about recurrence of an incident and getting angry with others are the most important characteristics of the depression stage.
ÒAfter the depression stage, the more a person enjoys mental and physical support of others, the more likely he will be to adapt himself with the real life,Ó he said.
He noted that these psychological stages last between one to two years.
ÒOf course, personality differences and peopleÕs compliance with the environment play an important role during these stages. In some people, such trauma is the beginning of a psychic disease that demands clinical treatments,Ó he said.
Sharafpour enumerated other parameters that threaten survivors of natural disasters as unscientific and traditional methods that not only do not improve the mental conditions of affected people, but also delay their treatment.
ÒFor instance, these people are told that they should avoid weeping or small boys are told that they are grown-up men and men should not cry,Ó he said.
Noting that children and young adults are more exposed to mental risks, the expert noted that results of two separate surveys in Turkey (1978) and Italy (1984) showed that for many years children below four years had experienced similar psychological problems after a tragic incident.
Sharafpour recommended that families should adopt affected children in order to prevent further social ills.
ÒIranian Red Crescent Society has tried to pave the way for exchanging experiences among different countries by holding workshops and conferences,Ó he said.
Sharafpour noted that since Iran is exposed to many natural disasters, there is a need for establishing nongovernmental institutions comprising psychologists and relief workers.
 

شرایط روحی و روانی افراد حادثه دیده یک وضعیت ویژه روانی است.

وقوع حوادث و بلایای طبیعی مثل زلزله علاوه بر اینکه خرابی ها و ویرانی های زیادی بر جای می گذارد، عوارض روانی شدیدی نیز به همراه دارد. ویرانی های طبیعی و خسارات مالی و مادی را می توان با همت و برنامه ریزی علمی و تلاش انسانی در مدت کوتاهی جبران کرد و حتی شهری آبادتر از گذشته ساخت اما ویرانی های روحی آدمی را که در زیر آوارهای غم و مصیبت آسیب دیده به سادگی نمی توان ترمیم کرد چه بسا که سال ها زمان نیاز باشد تا پس لرزه های روانی و اجتماعی این فاجعه به سکون و آرامش برسد و ساختار روانی ویران شده و صدمه دیده بازماندگان بازسازی شود. با فرهاد شرف پور مربی امداد و نجات و پزشکیار بدون مرزی درباره روانشناسی سوگ به گفت وگو نشستیم. در هفته های بعد از وقوع بلایای طبیعی مثل زلزله، آنچه که بیش از همه در معرض تهدید قرار می گیرد شرایط روحی و روانی بازماندگان است. آیا بحران های روحی ناشی از این حوادث با مشکلات روحی و بیماری های روانی در وضعیت عادی فرق می کند؟ شرایط روحی و روانی افراد حادثه دیده یک وضعیت ویژه روانی است و بحران ناشی از آن ممکن است تا پنج شش سال ادامه یابد. نتایج آخرین تحقیقات و پژوهش ها بر افرادی که قبلاً چنین تجربه ای داشته اند در سال ۱۹۸۴ در ایتالیا و در سال ۱۹۷۸ در ترکیه نشان داده که این افراد به ویژه کودکان تا ۴ سال بعد از وقوع حادثه همان استرس ها و بحران هایی را که در زمان وقوع حادثه داشته اند عیناً تجربه می کنند. حالت هایی مثل ترس، اضطراب، بزهکاری و حتی مشکلات جسمانی. روانشناسان به این حالت «Poststress» استرس بعد از ضربه می گویند. تفاوت این بحران ها با مشکلات روحی عادی این است که تجربه روحی این افراد تکرار می شود و عین آن واقعه را طی زمان به همان شکل از لحاظ روانی تجربه می کنند که این مسئله در بیماران روانی وجود ندارد. در بیماری های روحی مثل افسردگی، شاید فرد حتی نسبت به وضعیت روحی خودآگاهی نداشته باشد چون ریشه بسیاری از اختلالات روانی به دوران کودکی برمی گردد که در ضمیر ناخودآگاه فرد پنهان است اما حادثه دیدگان بلایای طبیعی، شاهد یک بحران بوده اند و نسبت به آن آگاهی دارند. تیپولوژی روانی افراد و نوع شخصیت آنان مثل درون گرا یا برون گرا بودن چقدر در سطح عمق بحران های روحی ناشی از این حوادث یا شیوه مواجهه و حل آنها موثر است؟ قطعاً تاثیر زیادی دارد. انسان ها با عادت های رفتاری و نوع شخصیت خود با وقایع و حوادث زندگی برخورد می کنند. هر چقدر شخصیت افراد قبل از این ضربه، قوی تر و محکم تر باشد در برابر چنین حوادثی، مقاوم تر و منطقی تر خواهند بود و هر چقدر شخصیت رنجورتر باشد یا دارای ضعف های شخصیتی، احساسی و عاطفی باشد یا از هوش اجتماعی پایینی برخوردار باشد، آسیب پذیری اش بیشتر است. آسیب دیدگان و بازماندگان این حوادث برای عبور از این بحران و بازیافتن سلامت روانی خود چه مراحلی را طی می کنند؟ در وضعیت سوگ ابتدا افراد دچار شوک می شوند و در یک بهت روانی به سر می برند. بنا به توصیف خود این افراد دچار یک حالت یخ زدگی و انجماد می شوند. بعد مرحله ناباوری است یعنی باور این مصیبت برایشان سخت است و در واقع به انکار فقدان دست می زنند. مرحله بعد، افسردگی و غمگینی شدید است در این دوره هیچ چیز برای فرد معنا ندارد و انگیزه برای زندگی مجدد از وی گرفته می شود و نمی تواند از زندگی لذت ببرد این مرحله با بی جوابی، بی اشتهایی، اشکال در تصمیم گیری و فراموشکاری همراه است و مهم تر از همه اینکه تسلط بر بدن خود را از دست می دهد یعنی هر لحظه احساس می کند نگران است که مجدداً این حادثه تکرار شود. مرحله بعد پرخاشگری است در این مرحله این فکر حاکم می شود که چرا این اتفاق باید برای من بیفتد حتی گاهی شاهد عصبانیت و خشم فرد نسبت به اطرافیان و حتی خدا و مقدسات هستیم. حتی شاهد واکنش های عصبی شدیدی هستیم که از تفسیر ناهوشیارانه این واقعه ناشی می شود که چرا بقیه مردند و مرا تنها گذاشتند اما بعد از این مراحل دوره تطبیق و سازگاری پیش می آید. این مرحله چقدر طول می کشد؟ این مرحله به شرایط بیرونی بستگی دارد. یعنی اگر فرد، مورد حمایت (مادی و روانی) قرار بگیرد سازگاری زودتر ایجاد می شود ولی هر چقدر تنها بمانند و به حال خود رها شوند سازگاری دیرتر اتفاق می افتد ولی به طور طبیعی این مراحل ۱ تا ۲ سال طول می کشد البته تفاوت های فردی نیز نقش مهمی در مدت سازگاری دارد. ممکن است فرد آنقدر آسیب ببیند که درمانش سال ها طول بکشد و یا اصلاً قابل درمان نباشد! بله. این مراحل واکنش های طبیعی است. مراحل طبیعی سوگ که تمام کسانی که عزیزانشان را از دست داده اند آن را طی می کنند اما در مواردی که دوران سوگ طولانی می شود و از دوره درمان طبیعی خارج می شود، شخصیت و وضعیت روانی فرد توانایی های شخصی و قدرت حل مسئله در افراد با مدت درمان آنها رابطه مستقیم دارد. برای برخی هم این ماجرا سرآغاز یک بیماری می شود که این بیماران به درمان های ویژه کلینیکی و بالینی نیازمندند. آیا در درمان این افراد اعتقاد به رفتاردرمانی دارید یا دارودرمانی؟ هر دو لازم است. چون برخی به دارو احتیاج دارند و اگر دارو مصرف نکنند نمی توانند خود را کنترل کنند و با محیط وفق دهند حتی نمی توانند بخوابند یا اینکه دچار توهم و رفتارهای آشفته می شوند. در این موارد حتماً باید دارو مصرف کرد البته درکنار دارو و درمان، حضور تیم های حمایتی روان شناختی لازم است. پیشنهاد می کنم که در منطقه پایگاه هایی زده شود و تیم های علمی در آنجا مستقر شوند و به رفتار درمانی بپردازند. ممکن است که آسیب های روانی مصیبت دیدگان تبدیل به آسیب های اجتماعی نیز شود یعنی فرد برای انتقام از این حادثه (آرامش خود) به دیگران و جامعه آسیب برساند و یا به بزهکاری و ناهنجاری اجتماعی و اخلاقی کشیده شود. برای جلوگیری از چنین وضعیتی چه باید کرد؟ این افراد نیازمند کمک های مددکاری درازمدت هستند. به ویژه کودکان و نوجوانانی که بی سرپرست شده اند در معرض این خطرات قرار دارند. کودکانی که به بهزیستی و پرورشگاه ها سپرده می شوند به لحاظ روانشناسی در مکان مناسبی قرار نمی گیرند (هرچند چاره ای هم نیست) در این گروه ها احتمال آسیب های اجتماعی بیشتر است. برای جلوگیری از این وضعیت تا حد امکان باید این کودکان را به خانواده ها سپرد. در رفتار با کودکان باید به چه نکاتی توجه داشت؟ باید وضعیت زندگی کودکان را به شرایط پیش از وقوع حادثه و شرایط خاص سنی کودک نزدیک کنیم. مثلاً برای کودک ۵-۶ ساله باید امکان بازی play therapy را فراهم کنیم یا کودکان در سنین دبستان باید هر چه زودتر به مدرسه بروند. نکته دیگر اینکه نباید جنبه های ترحم و دلسوزی را پررنگ کنیم. و از رفتارهای عادی افراطی پرهیز کنیم. بلکه باید براساس محبت و احترام با آنان رفتار کرد. کودکان را تشویق کنیم تا راجع به واقعه پیش آمده حرف بزند. یکی از خطراتی که به لحاظ روانشناختی و از منظر آسیب شناسی روانی _ اجتماعی در ارتباط با نحوه رفتار با مصیبت زدگان احساس می شود اعمال رفتارهای سنتی و غیرعلمی است که مردم (از سر دلسوزی) با این افراد دارند به نظر شما این روش ها بازسازی روانی آنان را به تأخیر نمی اندازد؟ به کار بردن رفتارهای غلط برای بهبود وضعیت روحی آسیب دیدگان نه تنها در معالجه آنان تأثیری ندارد بلکه درمان آنها را به تاخیر می اندازد مثلاً برخی در هنگام مواجهه با این افراد سعی می کنند از گریه کردن آنها جلوگیری کنند یا به پسربچه ها می گویند شما مرد هستید مرد که گریه نمی کند رفتارهای این چنینی، سوگ را به تاخیر انداخته و فرد در آینده دچار اختلالات روانی خواهد شد. تلقین برخی از عقاید مذهبی مثل گناه کار بودن مصیبت دیدگان تا چه حد سلامت روانی آنها را به خطر می اندازد؟ تقریباً صددرصد، القای تعلیمات و عقاید مذهبی غلط و افراطی، در تشدید بحران یا درمان نشدن آنها موثر است. از مذهب و دین باید در جهت آرامش انسان ها استفاده کرد نه در بر انگیزاندن خشم و غضب یا افسردگی آنها. در محاوره ها می شنویم می گویند این زلزله خشم خداوند بوده یا قهر طبیعت بوده وجود چنین نگرش و تفسیری از این واقعه به روند درمان این افراد ضربه می زند. وقوع زلزله بم زرند و حوادثی مشابه، افکار عمومی را نسبت به این مسئله حساس کرده است که گاهی به ایجاد ترس و اضطراب عمومی در جامعه منتهی می شود برای ایمن سازی روانی شهروندان چه اقداماتی ضروری به نظر می رسد. هر چیزی که انسان را از حالت تعادل خارج کند موجب استرس می شود. برای ایمن سازی روانی افراد در برابر خطر بلایای طبیعی باید به ایمن سازی شهری و معماری پرداخت. حکومت از طریق آگاهی ملت نسبت به علایم زلزله امنیت روانی شهروندان را تأمین می کند. زمانی امنیت روانی مردم آسیب نمی بیند که آنها احساس کنند در هنگام زلزله جان آنان ایمن است وگرنه با رفتارهای کلامی و توصیه های اخلاقی نمی توان به آنان آرامش داد. وقوع چنین حوادثی در کشور ضرورت یک موسسه و تشکل های غیردولتی متشکل از روان شناسان و مددکاران را برای سرویس دهی روانی ایجاب می کند شما به عنوان عضوی از خانواده امداد و نجات کشور تا چه حد بر حضور چنین نهادهایی تأکید دارید؟ نیاز وجود چنین نهادهایی در کشوری مثل ما که زلزله خیز است بسیار محسوس است ولی در حال حاضر چنین نهادی وجود ندارد. من اعتقاد دارم این کار از دانشگاه ها باید آغاز شود البته کارهایی در این زمینه در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی به کوشش آقای دکتر حامد فرساد انجام شده مثل ایجاد کارگاه های آموزشی و کنفرانس های علمی که از تجربیات کشورهای دیگر نیز استفاده شده است. سازمان امداد و نجات کشور باید گروه هایی را در قالب روان شناسی مددکار آموزش داده و به منطقه بفرستد همچنین این فاجعه باید سرآغاز پژوهش و تحقیق در این زمینه باشد تا در حوادث بعدی از نتایج آنها استفاده شود.

امداد و نجات در کوهستان - تعرِیف بهمن

سلام . چون فصل زمستان است بد نیست که کمی درباره این پدیده طبیعی صحبت کنیم و تجربیات و دانسته هایمان را به اشتراک بگذاریم . تعریف بهمن : ریزش برف از ارتفاع در کوهستان بعلت سنگین شدن برف و عوامل خارجی دیگر . عوامل درونی موثر در ایجاد بهمن : شامل خود برف و بستر زیر برف می باشد . به عبارتی حجم ؛ جنس و لایه های برف به همراه میزان شیب و وضعیت بستر در ایجاد بهمن موثر هستند . عوامل بیرونی موثر در ایجاد بهمن : میتواند شامل صدا - حیوانات - باد - زلزله - کوهنوردان و ... باشد . نکات : اگر حجم برف تازه بین ۱۵ تا ۲۰ سانتیمتر باشد احتمال ریزش بهمن کم است . اگر حجم برف تازه بین ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر باشد احتمال ریزش وجود دارد ! اگر حجم برف تازه بیش از ۳۰ سانتیمتر باشد ریزش بهمن حتمی است !! جنس برف : به دو نوع است ؛ ۱ - برف خشک و یا پودری که مشخصات آن سبکی - دارا بودن اکسیژن زیاد در درون آن - بارش آن در دمای زیر صفر درجه - نچسبیدن به لباس و به سختی در دست گلوله شدن است . ۲ - برف خیس که مشخصات آن سنگینی - نداشتن اکسیژن زیاد - بارش در دمای صفر درجه - چسبیدن به لباس و گتر و راحت گلوله شدن در دست میباشد . لایه های برف : اگر لایه پودری روی لایه یخ زده فشرده باشد بهمن حتمی است و اگر لایه های یخ زده و فشرده روی هم باشند احتمال وقوع بهمن بسیار کم است . عوامل تاثیر گزار در برف : در دمای کم برف یخ می زند پس هر چه دما پایین تر و هوا سردتر باشد احتمال ریزش بهمن کم تر است . باد باعث انباشته شدن برف و ریزش آن می شود پس افزایش وزش باد برابر با افزایش خطر بهمن است . در ارتفاع بالا برف آب نمی شود و حجم برف زیاد می شود پس احتمال بهمن بیشتر است . شیب بستر : در شیب ۲۳ تا ۶۰ درجه احتمال بهمن زیاد است و در شیب های بیشتر و کمتر از این مقدار احتمال ریزش بهمن بسیار کم است . بیشترین بهمن ها در شیب ۳۰ تا ۴۵ درجه رخ داده است . همچنین در شیب های محدب خطر بیشتر از شیب های مقعر یا فرو رفته است . در شیب محدب سرعت بهمن هر لحظه بیشتر می شود و در شیب مقعر بالعکس . وضعیت بستر : اگر بستر زیر برف یکنواخت باشد احتمال ریزش بهمن زیاد می شود و هر چه یکنواختی آن کمتر باشد و موانعی مانند سنگ و بوته و درخت در آن باشد احتمال ریزش بهمن کم می شود . محدوده بهمن : معمولا به دور از یال ها و خط الراس ها است و بیشتر بطرف مرکز خط القعرها کوه است یعنی فرو رفتگی بین دو یال و زیر خط الراس . و از بالا به پایین شامل سه بخش تاج بهمن - مسیر بهمن و انتهای بهمن می باشد . انواع بهمن : ۱ - بهمن خیس : به شکل تکه های شکسته شده برفی حرکت می کند . مانند بهمن نقاب های برفی . ۲ - بهمن پودری یا خشک : سرعت زیادی دارد و نیازی به تحریک خارجی نداشته و بعلت وزن خودش فرو می ریزد و با ورود به مجاری تنفسی باعث مرگ فرد بهمن زده می شود . نکاتی که هنگام عبور از مسیر بهمنی باید به آن توجه کرد : ۱ - توقف گروه و دادن هشدار های لازم و مجهز شدن به نخ بهمن . افراد نیز نباید به هم اتصال داشته باشند ( مگر اینکه عبور از مسیر احتیاج به کار فنی و یخنوردی با حمایت داشته باشد که باید بصورت کرده دو نفره باشند ) . نخ بهمن : طنابی است کم قطر حدود ۶ میلیمتر به رنگ سفید و قرمز که با فلش و متراژ محل فرد حادثه دیده و فاصله با او را نشان می دهد . این طناب به کمر هر فردی که قصد عبور دارد بسته می شود بصورتیکه فلش ها بطرف شخص و نقطه صفر متراژ روی طناب بدور کمر وی باشد و انتهای طناب نیز آزاد بدنبال فرد بر روی برف کشیده می شود . ۲ - رعایت سکوت هنگام عبور . ۳ - عبور بصورت انفرادی . ۴ - قدم های بلند به هنگام عبور و استفاده از جاپای نفر اول بمنظور جلوگیری از تشکیل خط برش برف . ۵ - بازکردن بند تجهیزات از خود مانند کوله و کلنگ و ... تا بتوان بمحض ریزش بهمن در یک ثانیه همه وسایل را از خود جدا کرده و بدور انداخت . ۶ - بهترین زمان عبور حداقل ۲۴ ساعت پس از آخرین بارش برف و بهنگام صبح زود و یا غروب خورشید است که هوا سردتر است و آفتاب به برف نمی خورد . ۷ - برخلاف صعود از شیبهای تند که بصورت مارپیچ است ؛ صعود از شیب بهمنی باید بصورت مستقیم باشد . ۸ - تا حد امکان از بالای محدوده بهمن و نزدیک به تاج بهمن عبور کنیم تا حجم برف کمتری بالای سرمان باشد . نکاتی که فرد بهمن زده باید به آن توجه کند : ۱ - دور کردن همه تجهیزات مخصوصا فلزی و برنده از خود . ۲ - فرار کردن به محلهای امن . یعنی بصورت شنا خود را بروی بهمن بیاورد و بطرف بالا و سمت چپ یا راست فرار کند . ۳ - پوشاندن جلوی دهان و بینی . ۴ - باز کردن فضایی در جلوی صورت و سینه با کشیدن نفس عمیق جهت تنفس در زیر برف . ۵ - پیدا کردن جهت جاذبه زمین با انداختن آب دهان و در صورت امکان اقدام به حفاری بطرف بالا . نکاتی که اطرافیان باید به آن توجه کنند : دنبال کردن مسیری که فرد بهمن زده طی می کند با چشم تا زمان پایان بهمن . پیدا کردن نخ بهمن و وسایل فرد . گشتن نواحی پایین تر از محل شروع بهمن و حرکت فرد . در صورت امکان استفاده از سوند ( میله فلزی و باریک و بلند که داخل برف فرو می رود تا فرد را پیدا کنند ) .